طاقچه کتاب
دانلود رمانهای عاشقانه و جدید
دانلود رمان پیله شیطان پروانه شد از فاطمه عبدی pdf
خلاصه کتاب
شروع به دست و پا زدن کردم بچه های هم سنم قهقهه می زدند و می خندیدند؛ فکر می کردند این هم یک بازی است قطره های اشکم روی گونه هایم می ریختند، قفسه سینه ام از بی هوایی می سوخت دست هایم آن قدر به طناب پوسیده چنگ زده بودند که ناخن هایم زخمی وخون مرده شده؛ شدیدا می سوختند، دوباره دست از عقب بردن طناب که کشید پاهایم که به زمین رسیدند عمیقا هوا را به سینه های تشنه از هوایم کشیدم همین باعث سرفه های عمیقم شد نمی دانستم چرا خواهرم این کار را با من می کند، چرا مرا مثل ماهی از آب بیرون می اندازد و نفس های آخرم که می شد مرا دوباره زنده می کرد و به دریای بیکران اکسیژن بر می گرداند چرا بچه های دیگر می خندیدند کسی او را سرزنش نمی کرد! شاید بخاطر این که دردم را حس نمی کردند...
درباره سایت
طاقچه کتاب
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " طاقچه کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.