دانلود رمان عاشقانه , اجتماعی , ایرانی ژیکان اثری بینظیر از مریم زنده بودی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتاب رمان دانلود کنید
اسم رمان : ژیکان
تعداد صفحه : ۳۴۳
نویسنده : مریم زنده بودی
ژانر : عاشقانه , اجتماعی , ایرانی
دانلود رمان نیلوفر قائمی فر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانژیکان خلاصه رمان
درباره فردیست که با افکار پوسیده مردمی که در کنارش هستند احاطه شده است و ابتدایی ترین حق برای انتخاب های فردی را هم ندارد تا …
گوشه ای از رمان ژیکان
آستین لباس سرمهای رنگم رو پایین میکشم و سینی چایی رو از روی میز آشپزخونه برمیدارم و به سمت نشیمن حرکت میکنم. با استرس دوباره نگاهی به آستینهام میاندازم و بعد سینی چایی رو جلوی حاج بابا میگیرم.
دست حاج بابا بالا میاد و نگاه من زوم میشه، روی انگشتر عقیقی که یادگار پدربزرگ خدابیامرزم بود. بعد از برداشتن استکان چایی، قندون رو از داخل سینی بر میدارم و روی میز جلوی حاج بابا میذارم و عقب گرد میکنم و راهی آشپزخونه میشم.
سینی رو، روی میز میذارم و بعد آستین لباسم رو بالا میزنم و به شاهکار جدیدم نگاه میکنم و بعد از اینکه مطمئن میشم دیگه خونریزی نداره، آستینم رو درست میکنم و راهی اتاق مشترکم با خواهرم میشم. خبری از کاغذدیواری و ست میز آرایشی و تختِ مثل هم نبود. گوشه اتاق یک تخت دوطبقه آهنی بود که حتی رنگِ درستی هم نداشت. یک کمد چوبی گوشه اتاق بود که با هربار باز کردن درش، صدای قیژ قیژش تا ده تا خونه اون طرفتر هم میرفت.
به سمت میز و صندلی چوبی که حاج بابا خودش درست کرده بود میرم و روی صندلی میشینم. به لطف حضور کرونا، حاج بابا دل از پولهای داخل حسابش کند و یک لپتاپ و گوشی برای من و خواهرم گرفت و تنها وسلیههای بهدرد بخور این اتاق، لپتاپ و گوشی بود.
دستم رو به سمت کشویِ زیر میز میبرم و بعد گوشیم رو از داخلش بیرون میارم. آستینم رو بالا میزنم و بعد از دست زخمیم عکس میگیرم.
این رمان فقط برای معرفی میباشد
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 19 هزار تومان