دانلود رمان شفای زندگی از لوییز هی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
در کتاب “شفای زندگی” اثر لوییز هی ترجمه خانم گیتی خوشدل: درونی ترین احساس هر کس این است که من آن جنان که باید خوب نیستم .واقعا درست است. اغلب ما انسان ها یک نوع احساس خود کم بینی داریم. در حالی که ما بسیار با ارزش هستیم. ما یگانه در این جهان هستی هستیم که همه چیز برای ما و به خاطر ما به وجود آمده است تا آن تبدیل مبارک، یعنی تبدیل هشیاری جسمی به هشیاری بی فرم صورت پذیرد…
خلاصه رمان شفای زندگی
“صرفاً اعتقادی است که در کودکی آموخته اید” بعضی از اعتقادهای ما مثبت و پروراننده اند. این اعتقاد ها به ما و زندگی ما خدمت می کنند اعتقادهایی نظیر این که «پیش از این که از خیابان رد شوی ، به هر دو طرف نگاه کن» برخی از اندیشه ها در ابتدا بسیار سودمندند، اما وقتی بزرگ می شویم دیگر به درد ما نمی خورند. اعتقادهایی از این دست که « به غریبه ها اعتماد نکن » شاید این اندرز برای بچه ای کوچک، خوب باشد اما برای بزرگسال مناسب نیست چون به جز تنهایی و انزوا ثمره دیگری برایش به بار نخواهد آورد . چرا ما گاه می نشینیم و از خود می پرسیم «آیا واقعا حقیقت دارد؟»
مثلا چرا من به چیزهایی از این دست معتقدم که: «آموختن برای من کاری دشوار است» و آیا اکنون نیز این مسأله برای من حقیقت دارد؟ و این مسأله از کجا پیدا شده است و آیا هنوز من به آن معتقدم، چون معلم کلاس اول بارها و بارها آن را به من گفته است؟ و آیا اگر این اعتقاد را کنار بگذارم برای من بهتر نیست، اعتقادهایی از این دست که: «پسر نباید گریه کند یا دختر نباید از درخت بالا برود.» مردانی می آفریند که احساس خود را پنهان می کنند و زنانی که می ترسند قدرت جسمانی خود را بروز دهند. اگر در کودکی به ما آموخته باشند که دنیا ماتمکده است، در بزرگسالی همین که چیزی در روال آن اعتقاد بشنویم،
می پذیریم که برای ما حقیقت دارد. این نکته در مورد «به غریبه ها اعتماد نکن… شب بیرون نرو… مردم سرت کلاه میگذارند… نیز مصداق دارد اگر به ما آموخته بودند که دنیا جایی امن و امان است و اعتقاداتی دیگر می داشتیم، می توانستیم به آسانی بپذیریم که عشق و محبت همه جا هست و رفتار مردم بسیار دوستانه است و همیشه هرچه بخواهم در اختیارم قرار میگیرد. اگر در کودکی به شما آموخته بودند که «همه اش تقصیر خودمه!» هر چیزی که دوروبرتان پیش بیاید مدام احساس گناه می کنید و به انسانی تبدیل می شوید که تکیه کلامش این است که: متأسفم. اگر در کودکی این اعتقاد را به شما آموخته اند که…